بیا بیا که مرا طاقت جدایی نیست


رهامکن که دلم را زغم رهایی نیست

دلم ببردی و گر سرجدا کنی زتنم


بجان تو که دلم را سر جدایی نیست

بریز جرعه که هنگامهٔ غمت گرم است


بگیر باده که هنگام پارسایی نیست